Wednesday, August 07, 2002

پیشینیان ما هم سخنهایی بر زبان رانده‌اند و در تاریخ ادبی ما بر جای مانده است که گاهی آدمی را به هنگام بحث با دیگران به شدت یاری داده و حریف را سر جای خود می‌نشاند. مانند این سخن که: "یک سوزن به خود بزن، یک جوالدوز به دیگران". در مطلبی با عنوان "پالایش زبان پارسی" نویسنده کوشیده است تا بر لازم بودن پالایش زبان پارسی تکیه کند و اهمیت آنرا یادآوری نماید، ولی گویا فراموششان شده است (پس از نوشتن عنوان مطلب) که درباره چه موضوعی می‌نویسند و کلمه‌هایی در نوشته خویش بکار برده‌اند که خود خواستار جایگزینی آنها در زبان پارسی هستند.
درباره پالایش زبان و خط پارسی بحثهای فراوانی درگرفته است و هرکسی به فراخور توان خویش از سر روی این زبان بخت برگشته بالا رفته است و پیشنهادات عجیب و گاهی حیرت‌انگیز شنیده شده است. از جمله تغییر خط نگارش زبان پارسی به لاتین! یکی از علتهایی که گاهی به آن پرداخته می‌شود، دشواری خط پارسی در نوشتن و نیز ناسازگاری آن با سامانه‌های (سیستمهای) رایانه‌ای است. در حقیقت این پیشنهاد پاک کردن صورت مسئله است. مگر ژاپنیها برای پیشرو بودن در دنیای رایانه زبان یا خط خود را تغییر دادند. کسانی که اینگونه می‌اندیشند گویا از یاد برده‌اند که چگونه باید این تغییر خط را به 65 میلیون ایرانی که با این خط آموزش دیده‌اند و هنگام خواندن متن، کلمه‌ها را از روی حروف آن تشخیص نمیدهند، ‌بلکه از شکل ظاهری کلمه آنرا می‌خوانند، یاد دهند. درحالیکه هنوز آمار مربوط به تعداد افراد بی‌سواد این مرز و بوم شرم‌آور است، و شوربختانه با تعریفهای نوین از سواد بر تعداد این افراد به طور دهشتناکی افزوده می‌شود. مشکل از جای دیگری آب می‌خورد که شاید در فرصت دیگری به آن بپردازم.