Monday, August 12, 2002

روزنامه ایران در گزارشی به پدیده شکار مغزها (همان فرار مغزهای سابق) پرداخته و علت اصلی این پدیده را دلالی چند نفر (باند استقلال! این روزنامه ایران هم علاقه ویژه‌ای به باندسازی و نامگذاری باندی دارد) قلمداد نموده است. گویا باقی علتهای این پدیده چندان اهمیتی ندارند. از نکات جلب توجه در این گزارش می ‌توان به برگزاری سمینار برای شناسایی مغزها اشاره نمود. نویسنده محترم این گزارش اشاره‌ای به نوع و مکان این سمینارها ننموده است ولی از ظاهر امر چنین پیداست که منظورشان سمینارهای علمی است که هر از چند گاهی در گوشه‌ای از این دنیای پهناور در رشته‌های گوناگون برگزار می‌شود و طبیعی است که مؤسسات مختلف از کسانی که کارهای درخشانی انجام داده‌اند دعوت به همکاری می‌نمایند که پذیرش این دعوت بر عهده شخص خواهد بود. ولی در گزارش روزنامه ایران، این فرآیند به گونه‌ای نرسیم شده است که گویا راهزنانی در این سمینارها حضور داشته و آدمربایی می‌کنند (هرچند در چند جای گزارش تأکید نموده است که این ظاهرا ! به طور قانونی انجام می‌گیرد، باید از این گزارشگر محترم پرسید این قید ظاهرا در اینجا به چه معناست؟).
بد نیست یادآوری کنم که با توجه به بحران جمعیتی که گریبانگیر کشورهای اروپایی، کانادا و ژاپن شده است، این موج مهاجرت مغزها در آینده با شتاب بیشتری ادامه خواهد یافت، چراکه پیشنهادهای بهتری پیش روی جوانان مستعد قرار خواهد گرفت. باید به حال جامعه‌ای که توان نگهداری و جذب این استعدادها را ندارد گریست. جامعه‌ای که اگر این استعدادها را در آن حبس (!) کنید مغزها در آن پوسیده و پوک خواهند شد.
یکی از مهمترین عوامل مهاجرت افراد متخصص به خارج از ایران نبود سیستم بهینه مدیریت و شرابط نابرابر کاری است که از بالا تا پایین سیستم گسترش دارد و پیشگیری از مهاجرت مغزها نه با افزایش بودجه پژوهشی که با اصلاح سیستم مدیریتی و اجتماعی ممکن است. افزایش بودجه اگر با برنامه‌ریزی صحیح همراه نباشد، افزایش فساد را به دنبال خواهد داشت نه افزایش کارهای پژوهشی.
یکی از ایرادهایی که می‌توان بر سیستم دانشگاهی ایران وارد نمود (البته یکی از هزاران ایراد موجود در این سیستم)، راهکار انتخاب و نصب رییسان دانشگاهها است. در سیستمهای دانشگاهی هرگاه کسی به عنوان رییس دانشگاه و دانشکده انتخاب می‌گردد یکی از شرایط اصلی وی داشتن درجه استادی است. ولی اگر نگاهی به لیست رییسان دانشگاهها و دانشکده‌های ایران بیاندازید، خواهید دید که اغلب رییسان دانشگاهها و دانشکده‌ها دارای رتبه استادیاری و در بهترین حالت دانشیاری است. عمق این فاجعه زمانی روشن می‌شود که به این نکته توجه کنید که از 110 امتیاز لازم برای ارتقا از رتبه استادیاری به دانشیاری 45 امتیاز آن به امور اجرایی اختصاص داده شده است، یعنی اگر کسی سه سال رییس دانشگاهی باشد به خودی خود 45 امتیاز گرانقیمت ارتقا را به چنگ می‌آورد. در حالیکه برای چاپ کتاب یا مقاله پژوهشی امتیازی برابر 5 در نظر گرفته شده است. جالب آنجاست که بیشتر مسئولان در سیستمهای دانشگاهی در ایران بر سر همین امتیاز پژوهشی درجا زده و امکان ارتقا به رتبه بعدی را نمی‌یابند، و بیشتر کسانی هم که این امکان را می‌یابند از نفوذ خویش در کمیته‌های مختلف بررسی کتاب و مقاله در دانشگاهها بهره گرفته و کتابها و مقالات خویش را زودتز از دیگران به چاپ می‌رسانند (صرف نظر از اینکه این کتاب یا مقاله دارای چه کیفیتی از نظر علمی باشد).
در آینده و در صورت امکان آماری از رییسان دانشگاههای ایران و رتبه علمی آنها را خواهم نوشت.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home